کد مطلب:312371 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:219

راستان (صدیقین)
قال الله هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم لهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها ابدا رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظیم [1] .

خداوند گفت این روزی است كه راستی راستگویان به آنان سود می رساند. به آنان بهشت هایی پاداش داده می شود كه از زیر آن ها رودهایی جاری است. در آن جاودانه اند. خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند. این رستگاری بزرگی است.

واژه ی صدق در این آیه شامل صدق در عمل (رفتار) و سخن (گفتار) است و چنانچه كسی حقیقتا راستگو باشد، در عمل نیز باید درست كردار باشد. گروه راستان در پی اخلاص و صدقی كه از خود در حیات خویش نشان دادند، خداوند از آنان خشنود است و اینان نیز به سبب نعمت های پایدار بهشتی كه خداوند به آن ها ارزانی داشته، از او راضی هستند.

بررسی و بحث پیرامون حقیقت صدق و ارتباط آن با رضای خداوند و نیز ویژگی های صدیقین [2] نیازمند مجال افزون تری است كه اكنون تنها به بیانی از علامه طباطبایی و



[ صفحه 245]



روایتی از امام صادق (ع) اكتفا می كنیم. «المیزان» [3] در تفسیر آیه ی فوق چنین می نویسد: رضایت خداوند از این گروه (صدیقین) مرهون حصول غرض پروردگار از آفرینش آنان است و از سویی دیگر خداوند، هدف نهایی از خلقت انسان را چنین گوشزد فرموده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و من جن و انس را نیافریدم مگر برای آن كه مرا عبادت كنند.» [4] پس «عبودیت» كه لازمه ی آن طهارت نفس از تمامی مراتب كفر و فسق است: «و لا یرضی لعباده الكفر» [5] و نیز: «فان الله لا یرضی عن القوم الفاسقین»، [6] به دنبال رضایت و خشنودی خداوند («رضی الله عنهم») به دست می آید.

پس از آن كه انسان با تحصیل طهارت درونی به مرتبه ی عبودیت رسید، خویشتن را مملوك حقیقی خداوند می یابد و او را صاحب اختیار خویش می داند و نیز پی می برد هر گونه نعمت و موهبتی كه خداوند به او اعطا كرده، برخاسته از بخشش و كرم اوست و هر چه را از او دریغ داشته بر اساس حكمت و مصلحت الهی او بوده است و این همان معنای خشنودی عبد از پروردگار خویش است («و رضوا عنه») و این جا همان نقطه ی فرجامین كمال و سعادت واقعی انسان (مقام رضا) است («و ذلك الفوز العظیم»). خداوند آن كه را بر اساس رضای او عمل كند در زمره ی صدیقین می نگارد.

امام صادق (ع) در بازگویی وحی خداوند به حضرت موسی (ع) چنین می فرماید:

فیما اوحی الله الی موسی: یا موسی ما خلقت خلقا احب الی من عبدی المؤمن و انی انا ابتلیته بما هو خیرله و اعطیه لما هو خیرله و أزوی عنه لما هو خیرله و انا اعلم بما یصلح علیه فلیصبر علی بلائی و لیرض بقضائی و لیشكر نعمائی، اكتبه فی الصدیقین عندی اذا عمل برضای و اطاع امری [7] .



[ صفحه 246]



از وحی خداوند به موسی یكی این بود: ای موسی، هیچ آفریده ای نزد من از بنده ی مؤمنم محبوب تر نیست. بنده ای كه هر گاه او را به آنچه برایش بهتر است. مبتلا كنم و آنچه را برای او بهتر است به او بدهم و آنچه را برایش بهتر است از او بگیرم، زیرا منم كه مصلحت او را می دانم، در همه ی این حالات بر بلای من صبر كند و به قضای من راضی باشد و نعمت های مرا سپاس گوید. چنین بنده ای را در زمره ی صدیقین نزد خود محسوب می كنم؛ هر گاه به رضای من عمل كند و امر مرا اطاعت نماید.


[1] مائده: 119.

[2] در اين باره در فصل چهارم (آيينه زيارات) به بررسي خواهيم پرداخت.

[3] در اين زمينه نيز در فصل چهارم (آيينه زيارات) سخن خواهيم گفت.

[4] ذاريات: 56.

[5] زمر: 7.

[6] زمر: 7.

[7] بحارالانوار، ج 71، ص 160.